دخترم خانووووووووووووووووووووووووووووووووومه
گل همیشه بهارم سلام پنج شنبه گذشته روز ميلاد مولا علي(ع )من وتو به اتفاق عزيزجون رفتيم مولودي..... راستشو بخواي يه کمي نگران بودم آخه اولين بار بود که بعد از دوران نوزادي به اينجور مجالس ميرفتيم.... اولش که ميخواستم نرم .. ميترسيدم تو اذيت بشي ...ولي بعد ديدم بي ادبيه که دعوتشونو رد کنيم خصوصا اينکه از اقوام بابا بودنو يه کم رودر بايستي داشتم..... خلاصه سرتو درد نيارم از صبح پنج شنبه همه کارامو با کمک بابا کردمو بعد از ناهار تورو خوابوندم تا سرحال باشي ...بعدهم با هماهنگي عزيزجون رفتيم....وقتي رسيديم طبق رسم اينجور مجالس تقريبا شلوغ بود ولي هنوز شروع نشده بود....نشستيمو سرگرم احوالپرسي شديم ......توهم به اندازه پن...
نویسنده :
مامان کیانا
13:29