كياناكيانا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

كياناي مامان

دخترم خانووووووووووووووووووووووووووووووووومه

گل همیشه بهارم سلام پنج شنبه گذشته روز ميلاد مولا علي(ع )من وتو به اتفاق عزيزجون رفتيم مولودي..... راستشو بخواي يه کمي نگران بودم آخه اولين بار بود که بعد از دوران نوزادي به اينجور مجالس ميرفتيم.... اولش که ميخواستم نرم .. ميترسيدم تو اذيت بشي ...ولي بعد ديدم بي ادبيه که دعوتشونو رد کنيم خصوصا اينکه از اقوام بابا بودنو يه کم رودر بايستي داشتم..... خلاصه سرتو درد نيارم از صبح پنج شنبه همه کارامو با کمک بابا کردمو بعد از ناهار تورو خوابوندم تا سرحال باشي ...بعدهم با هماهنگي عزيزجون رفتيم....وقتي رسيديم طبق رسم اينجور مجالس تقريبا شلوغ بود ولي هنوز شروع نشده بود....نشستيمو  سرگرم احوالپرسي شديم ......توهم به اندازه پن...
30 خرداد 1390

مهربان دختر من ......

مهربانم..... ای خوب ! یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا بین آدمهایی , که همه سرد و غریبند باتو تک و تنها به تو می اندیشد و کمی دلش از دوری تو دلگیر است مهربانم.... ای خوب !! یاد قلبت باشد,یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته بر در مانده و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند, هر کجایی هستی , به سلامت باشی و دلت همواره ,محو شادی و تبسم باشد مهربانم..... ای خوب !! یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد مهربانم...... ای خوب !! یک نفر هست که با تو تک و تنها , با تو پر ...
28 خرداد 1390

پدر نوره...پدر امید

پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون                  با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون                               هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها                                         ...
26 خرداد 1390

وای از دست این کامپیوتر

خوشگل خانومی سلام...... فکر کنم یه چند روزی با تاخیر برات بنویسم ....آخه کامپیوترمون مشکل دار شده و به کندی کار میکنه...واجبه که بره خدمت آقا دکتر كامپيوترا......... همين حالا هم فقط به خاطر گل روي ناز تو به سختي اين چند كلامو برات نوشتم پس تا يه روز خوب ويه كامپيوتر پر سرعت  روي ماهتو ميبوسم و..............قول ميدم زود رود بيام...البته با دست بوسي بابا كامران كه زود زود كامپيوترو بياره خونه.................♠♠♠ ...
23 خرداد 1390

من یه مادرم ...مگه غیر از اینه

سلام نازنین دخترم... با اینکه هنوز کامپیوتر مشکل داره ولی دلم پر میکشید برای درد ودل کردن با تو....پس هر جوری هست برات مینویسم.... میدونی که یه موقعیت خوب برای مامان پيش اومده ...موقعيتي که هرکس ميشنوه ميگه درنگ نکن...                                 (سفر ده روزه به فرانسه) البته بدون تو که پاره وجودمي.......خدا ميدونه که از همون لحظه شنيدنش حتي يه لحظه هم توي نه گفتن دودل نشدم.....حتي بهش فکر نکردم که واي چه موقعيتي...يا براي رفتن چه کار ميشه کرد... اول تصميم گرفتم مط...
23 خرداد 1390

بچه هاي اين دوره .....بچه هاي اون دوره

دختر گلم سلام..... نميدونم چرا  به اين جمله حساسيت پيدا کردم...اينروزا  هرجا ميري و پاي صحبت هم سن وسالاي خودمون که ميشيني همه حتما يه جاي حرفاشون به اين جمله اشاره ميکنن که((واي امان از بچه هاي اين دوره ...کي ما اينجوري بوديم و........)) خلاصه شروع ميکنن به مرز بندي وخط کشي....اکثرا هم نتيجه اش بالا رفتن رتبه نسل قديم وپايين اومدن ارزش نسل جديده......راستش من اصلا اين حرفا به مذاقم خوش نمياد .....مخصوصا حالا که خودم مسئوليت پرورش يه غنچه زيبا مثل تورو دارم بيشتر به پوچي جنبه بد اين حرفا ميرسم... ميدوني گل من.... من ميگم مگه غير از اينه که وقتي يه بچه متولد شد لوح دلش سفيد سفيده وبا کمک پدرو ما...
23 خرداد 1390

این چند روز

آفتاب زندگی من....دختر عزیزتر از جونم سللللللللللللللللام.....یه سلام به قشنگی و دلچسبی سلام گفتن تو  نازنینم که تازه یاد گرفتی واضح ودرست کلمه سلامو تکرارکنی......وبعد از سلام.... میوه باغ زندگی ما.... آغاز هفدهمین ماه از زندگیت مبارک...انشاا...صدوهفتاد ساله بشی مادری  این چند روز تعطیلی برای خونواده کوچیک ما یه نعمت بزرگ بود که تصمیم گرفتیم به یه مسافرت کوچولو تبدیلش کنیم..........آره مامانی مثل همیشه رفتیم به بهشت کوچیکمون( جاده چالوس)و مهمون آقاجونی بودیم...... هرچندبه خاطر عمل دیسک عمو کامیار و بعدهم ماجرای سرقت خونه آقاجونی اینا زود برگشتیم ولی همون دوروز هم کلی بهمون خوش گذشت.....  ...
15 خرداد 1390

اختصاصي براي پدرم

عسل مامان چه روز خوبيه امروز...... سوم خردادماهه.....تولد دخت پيامبر و روز زيباي مادر ولي يه مناسبت فرخنده ديگه هم هست که از وقتي که يادم مياد هميشه از بهترين روزاي عمرم بوده وتا نفسي هست هم در خاطرم ميمونه امروز روز تولد آقاجوني...پدر مهربون وبزرگمنش منه........ از ته دل خوشحالم که امروز بهانه ای شده برای دست بوسی هردو ستاره زندگیم خدایا هزار بار سپاس به خاطر تقارن اين دو مناسبت.....   آقاجونم......♥♥ تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم.... من با هر تبسمت هزاران بار می شکفم و با هرتپش قلبم هز...
3 خرداد 1390